به گزارش شهرآرانیوز، گلشهر، شفیعی ۲۵، پلاک ۱۴۶ کتابخانه رسالت؛ این نشانی را امان ا... میرزایی، شاعر خوش نام مهاجر افغانستانی و از برگزارکنندگان برنامههای «انجمن ادبی ریباس» برایم میفرستد. این انجمن قرار است عصر پنجشنبه ۹ آذرماه ۱۴۰۲ مراسم نقد و بررسی کتاب «بابای آدم و گنجشکهای جنوب» - مجموعه شعر مشترک «نرگس حسینی» متولد ۱۳۷۳ و «منصوره خلیلی» متولد ۱۳۶۳ - را برگزار کند که به تازگی مؤسسه انتشارات عرفان به شکل هم زمان در ایران و افغانستان به چاپ رسانده است. حسینی اصالتا اهل بامیان است و خلیلی از اهالی بلخ مزارشریف و هر دو در مشهد به دنیا آمده اند.
«بابای آدم» نام فصل اول این کتاب است که شعرهای نرگس حسینی است و فصل دوم کتاب «گنجشکهای جنوب» نام دارد و شعرهای منصوره خلیلی است. افغانستان سرزمین آباواجدادی این دو شاعر مهاجر است و البته در جای جای شعرشان جلوهای متفاوت از شعرهایی دارد که نسل شاعران مهاجر پیش از آنها سروده اند: «ما برای آمدنمان به اینجا دلیلهای زیادی داریم/ بینی ات را از شیشه عطر دور کن/ به من بگو چند درجه سرم را/ به سمتِ کوهستان برگردانم/ تا پرنده ها/ بال هایشان را باز کنند/ و با نوکهای زردرنگ شادشان/ کرمها را بخورند/ موریانهها را بخورند/ و به مورچه ها/ و افغانیها کاری نداشته باشند» (نرگس حسینی) و «مثل ذرهای در هوا گم میشوم/ بی آنکه مرا ببینی/ مگر اینکه از روزنه ای/ آفتاب بتابد» (منصوره خلیلی)
جلسه با شعرخوانی و معرفی کتاب توسط مجری برنامه، حمید تقدیمی، آغاز میشود. منصوره خلیلی، شاعر گنجشکهای جنوب، کنار استاد سید ابوطالب مظفری، از شاعران برجسته و فعالان فرهنگی افغانستان، نشسته است و جای نرگس حسینی که به ترکیه مهاجرت کرده است در مراسم نقد و بررسی کتابش خالی است.
در جمع شاعران مهاجر، از خانم ها زهرا ابراهیمی، نازنین فاطمه صادقی، رحیمه میرزایی، نرگس محمدی، نگار آویژه و چند نفر دیگر را میبینم و از آقایان امان ا... میرزایی، علی جعفری، غلامرضا ابراهیمی، حسین حسین زاده (ارژنگ)، علی آزاده، رضا توسلی، سیدحسن مبارز و چند شاعر جوان دیگر را. فارد قربانی، علی حسینی و عاطفه رنگ آمیز هم از جمله شاعران مشهدی هستند که در این مراسم حضور دارند.
اولین منتقد برنامه غلامرضا ابراهیمی، شاعر مهاجر، است. او میگوید: در روزگاری که سپاه جهل و تاریکی بر سرزمین ما افغانستان حاکم شده است و مردمان ما آواره شرق و غرب دنیا شده اند و دختران سرزمینم از رفتن به سمت نور و امید منع میشوند، چاپ یک مجموعه شعر روزنهای است که میتواند ما را امیدوار کند «پایان شب سیه سپید است».
او در نگاه اول به چاپ مشترک مجموعه شعر نقد دارد؛ به سبب آنکه ممکن است باعث مقایسه دو شاعر با جهان بینی مختلف و تجربههای فردی و اجتماعی متفاوت و تمایزهایی دیگر در نزد مخاطب شود. همچنین نقدهایی را بر ویرایش کلی شعرها در کتاب وارد میداند و شعر هر دو شاعر را از منظر موسیقی شعر آزاد و سطربندی، هارمونی، زبــــان، مــحــتــوا، تخــیل، کــشــف شــاعرانه، کاربرد بجای آرایه های ادبی و... بررسی میکند و لزوم پرهیز از اطناب را به هر دو شاعر این مجموعه یادآور میشود.
منتقد دوم این نشست، عاطفه رنگ آمیز، شعرهای حسینی را شعرهایی عاطفه محور، سرشار از ایماژهای قدرتمند، تأثیرگذار و موفق معرفی میکند و میگوید: روایتهای عاشقانه و زنانه حسینی با نگاه متفاوتش به زن - به عنوان یک انسان که صرفا زنی محصور و جنگ زده و مهاجر در منطقه و جغرافیای خاورمیانه نیست - بسیار درخور تأمل است. او برخلاف بسیاری از شاعران مهاجر به شرح جزئیات جنگ در کوچه پس کوچههای افغانستان نمیپردازد، بلکه به زندگی روزانه یک مهاجر میپردازد و شادیها و غم ها، عشقها و دل بستگی ها، ناکامی ها، حسرت ها، تلاشهای او برای زیستن و رسیدن به رؤیاهایش را نشان میدهد که زیباست.
این شاعر مشهدی برخورداری از کشفهای شاعرانه، روایتهای حسی توأم با تشبیه ها، جان بخشی ها، توصیفهای خلاق، نوآوری ها، شگردها، جسارتهای زبانی و بیانی غافل گیرکننده در بستر محتوایی اندیشمند را از ویژگیهای شعر حسینی برمی شمرد. همچنین شعر خلیلی را شعری با دایره واژگانی آرام و صمیمی و تاحدی محزون و با زبانی ساده و بی پیرایه و نیز اندیشمند و معناگرا که به مخاطب خود مجال درنگ و تخیل فعال لابه لای سطرها را میدهد، معرفی میکند.
رحیمه میرزایی شعرهای شاعر «بابای آدم» را از منظر انسجام ساختار به دو بخش تقسیم بندی میکند و معتقد است او در یک قسمت این انسجام را رعایت کرده است و در قسمت دیگر پراکندگیهایی به چشم میآید و بندهای معلق و ازهم دور، گاه ساختار شعرش را دچار لغزش کرده است.
این شاعر مهاجر با ستودن چینش بجای کلمات و جمله بندیها در نمونههایی از شعر خلیلی، به نبود دقت کافی شاعر در همین زمینه در بعضی دیگر از شعرهایش اشاره میکند.
علی حسینی شاعر مشهدی نیز میگوید: من این مجموعه را دو کتاب جدا از هم نمیدانم. هر دو بخش آن بسیار خوب است و با توجه به تفاوتهایی که هر یک از منظرهای مختلف با دیگری دارد، کامل کننده هم هستند.
او در ادامه تفاوتهای شعر مهاجرتی که در ایران نوشته میشود با شعر مهاجرت شاعران افغانستانی که در کشورهای دیگر سروده میشود، مانند بخشی از شعرهای حسینی که در ترکیه سروده است، مطالبی را بیان میکند.
این شاعر پختگی عاطفی و تجربی و رشد نگاه نرگس حسینی را در این مجموعه درخور توجه میخواند و از دغدغهها و دردهای انسانی اش در این شعرها یاد میکند. او ادامه میدهد: بسیاری از شعرهای منصوره خلیلی بی آنکه از تکنیکهای غافل گیری استفاده کند، مرا غافل گیر کرد. هرچند وجود سطرهای به نظر اضافی هم در بعضی شعرهایش دیده میشود.
این سخنران برنامه میافزاید: خلیلی در شعرش در لحظه به اعماق میرود، گاهی خلأ تصویری ایجاد میکند و باعث میشود منِ مخاطب، خودم را وارد روایت کنم و در صحنه حاضر شوم.
او درباره شعرهای این مجموعه مشترک تعبیر «فاقد هر نوع آلودگی زبانی، محتوایی و تکنیکی» را به کار میبرد.